گرامیداشت شهید نظری نژاد در دانشگاه فرهنگیان مشهد
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۱۵۰۴۷
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکز خراسان رضوی، در این مراسم که جمعی از دانش آموزان مشهدی حضور داشتند، غفاریان مدیر امور ایثارگران و شاهد آموزش و پرورش گفت: این مراسم با هدف آشنایی بیشتر دانش آموزان با زندگی شهدا بویژه شهید نظری نژاد برگزار شد.
در این مراسم دانش آموزان به اجرای برنامههای فرهنگی و دکلمه خوانی که برگرفته از زندگی شهدا بود پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد حسن نظرنژاد در ۱۳۲۵/۳/۳ در روستای بته مرده در ۷۰ کیلومتری جاده مشهد- سرخس در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدربزرگ مادری و پدری او از روحانیون مبارز علیه رژیم طاغوت بودند.
محمدحسن دوران کودکی را درهمان روستا سپری کرد و زمانی که به سن نوجوانی و جوانی رسید در منطقه خودشان حریفی در کشتی با چوخه نداشت و روستا را برای خود کوچک دید، بنابراین به شهر مقدس مشهد عزیمت کرد. در مشهد اول شاگرد نانوایی شد و بعد از آن وارد کار بافندگی شد و کم کم با پشت کار فوق العادهای که داشت مغازه بافندگیای روبرا کرد و در روزهای جمعه با چند تن از دوستان خود به دلیل اینکه آن زمان جوانها تفریح سالمی نداشتند در گلشور طلاب گود کشتی برپا کردند و در آنجا جوانها را جمع میکردند و مشغول کشتی میشدند و به دلیل قدرت بدنی بالایی که داشت و علاقه زیادی که به کشتی داشت در این رشته ورزشی بسیار موفق بود تا حدی که به تیم ملی کشتی نیز دعوت شد.
با زمزمههای انقلاب محمدحسن که آن زمانها به پهلوون معروف شده بود به جمع تظاهرات کنندگان و انقلابیون پیوست و کم کم به بیت آیت الله شیرازی راه پیدا کرد و مبارزاتش شکل رسمی به خود گرفت. در این زمان به خاطر اینکه زیر نامه حزب رستاخیز را امضاء نکرد دستگیر و به زندان رفت و به خاطر قدرت بدنی بالایی که داشت ساواک هرچه بیشتر شکنجه میکرد از پهلوون کمتر حرف در میآمد و ساواک نتوانست از پهلوون حرف بکشد بنابراین بدون اینکه نتیجهای بگیرد پهلوون را با چشمانی بسته از ماشین به بیرون انداختند.
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) جزو اولین کسانی بود که به کمیته پیوست و در گروه ضربت کمیته مشغول پاکسازی شهر خود شد و با تشکیل سپاه پاسداران به سپاه وارد شد و با فرمانده آن زمان سپاه مشهد یعنی بابارستمی شروع به پاسداری از مرزهای شرق کشور که آن زمانها مورد تهید قرار گرفته بودند شد. مأموریتهایی در صالح آباد و زاهدان به او محول شد که با سربلندی از آن مأموریتها برگشت و سپس با شلوغی گنبد به گنبد اعظام شد و در آنجا هم با تدبیر خود موفق بود.
زمانی که امام خمینی (ره) اعلام کرد که هر کس توان جنگیدن دارد به کردستان برود پهلوون و بابارستمی نگذاشتند شب به صبح برسد و ساعت ۲:۳۰ شب تدارک سفر را دیدند و در همان زمان به ولیه فقیه خود لبیک گفته و به سمت جبهه کردستان شتافتند و پهلوون در کردستان به کمک شهید چمران رفت و در آنجا با شهید چمران نیز آشنا شد. در آزاد سازی پاوه سهم بسزایی داشت و چندین ماه در کردستان بود بعد از برگشت از کردستان و به دلیل اینکه در کردستان از خود رشادتهای زیادی نشان داده بود جزو فرماندهان آن زمان سپاه مشهد شده بود.
با شروع جنگ ایران و عراق بابا رستمی به کمک پهلوون ستادی در اهواز تشکیل میدهد و بچههای خراسان نیزبه این شکل وارد جنگ جنوب میشوند. در جنگ تحمیلی پهلوون محمدحسن به بابانظر تبدیل میشود به این شکل که بچه بسیجیهای آن زمان که از خراسان به این جنگ آمده بودند وحدود دوهزار کیلومتراز خانه خود دور بودند به دنبال دست مهربون پدرانهای میگشتند که این دست را در پلهوون یافتند و همانها به پهلوون لقب بابانظر دادند و از آن زمان محمد حسن نظرنژاد دیگر نزد بچههای خراسان بابانظر بود.
بابانظر در خیلی از عملیاتها شرکت داشت و در بیشتر این عملیاتها نیز زخمی بود که از این زخمها میتوان تخلیه چشم چپ در بستان و پاره شدن پرده گوش در سوسنگرد و شکسته شدن ستون فقرات در والفجریک و وارد شدن گازهای خردل و شیمیایی به ریه هایش و وارد شدن بیش از ۱۶۰ ترکش وتیر در بدنش که به دلیل کسرت تیر و ترکشهای بدنش به او لقب مرد آهنین خراسان نیز دادند. بعد از جنگ بابانظر برای معالجه به آلمان سفر میکند که سفر بابانظر همزمان میشود با رحلت امام خمینی (ره) و با شنیدن این خبر بابانظر معالجه خود را نیمه تمام رها میکند و برای اینکه در چهلم رهبر کبیر انقلاب اسلامی و پدر همه رزمنده های جان برکف ایران شرکت کنند به ایران بازمی گردد.
بابانظر تقریباً جزو اولین کسانی بود که به جبهه رفت و جزو آخرین افرادی بود که از جبهه بازگشت، بابانظر در سال۱۳۷۰ بود که از منطقه بازگشت و در لشکر ۵نصر به عنوان معاونت عملیات با تمام جراحاتی که داشت مشغول به خدمت شد و یک لحظه از فکر بسیجیانی که بعد از جنگ بدون هیچ نوع پشتیبانی در این جامعه رها شده بودند بیرون نیامد تا اینکه در همان مکانی که از همان جا جنگ خود را شروع کرده بود یعنی کردستان در ۱۳۷۵/۵/۷ به خدای خود لبیک گفت و به آرزوی دیرینه اش که شتافتن به یاران شهید خود بود و نوشیدن شهد شیرین شهادت است رسید .
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۱۵۰۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشجویان سال سوم دانشگاهها، بورسیه دانشگاه فرهنگیان میشوند (فیلم)
ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مصطفی معین: مهاجرت به دانش آموزان هم رسیده است (فیلم) چند درصد ایرانیان دچار مشکلات اختلال روان هستند؟/ پاسخ دکتر معین (فیلم) ویدئویی پربازدید از یک دانشجوی زن ۸۱ ساله